ز تهیدستی است در مغز چنار این پیچ و تاب چشم ظاهربین ز بی دردی کند جوهر حساب می شود چون نافه مویش در جوانی ها سفید هر که خون خویش را سازد چو آهو مشک ناب راحت بی رنج در ماتم سرای خاک نیست خنده گل گریه های تلخ دارد چون گلاب در بلندی با فرودستان تواضع پیشه کن تا چو ماه نو ترا گردون کند از زر رکاب می کشد از عشق، حیف خود دل بی تاب ما می کند خون در دل آتش به گردیدن کباب نیست از باد مخالف فرق تا باد مراد شد تنک دریانوردی را که دل همچون حباب عشق در دلهای روشن بی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دندانپزشک خوب در تهران واشر نسوز هرمز موزیک | جدید ترین آهنگ های بندری دانلود تحقیق سقز فیلم وبلاگ رسمی دکتر سیاری نژاد ترشحات یک ذهن مریض خريد چراغ خواب كودک مدرن دیواری ستاره ای 2019 بورس انواع لوازم جانبی موبایل در مشهد